کنایه از مرد جبان و ترسنده. (آنندراج). مقابل سخت دل و قویدل: مرد تنک زهره نجوید ستیز از تنکی لرزه کند تیغ تیز. امیرخسرو (از آنندراج). رجوع به تنک و دیگر ترکیبهای آن شود
کنایه از مرد جبان و ترسنده. (آنندراج). مقابل سخت دل و قویدل: مرد تنک زهره نجوید ستیز از تنکی لرزه کند تیغ تیز. امیرخسرو (از آنندراج). رجوع به تنک و دیگر ترکیبهای آن شود
کسی که راههای چاره بر او مسدود و سخت مشکل باشد. درمانده. گرفتار سختیهای صعب و دشوار. که چاره بر او تنگ است: ای برّ تو رسیده به هر تنگ چاره ای از حال من ضعیف براندیش چاره ای. رودکی. رجوع به تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود
کسی که راههای چاره بر او مسدود و سخت مشکل باشد. درمانده. گرفتار سختیهای صعب و دشوار. که چاره بر او تنگ است: ای بِرّ تو رسیده به هر تنگ چاره ای از حال من ضعیف براندیش چاره ای. رودکی. رجوع به تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود